Friday, November 18, 2005



،تنهایی من
.تنها چیزی که مالک حقیقی همه ی آن هستم
.رویا ها و کابوس هایم ، در خاک آن ریشه می دوانند
،و گاهی آنقدر رشد می کنند که دیواره های تنهایی ام را
.به سان ششی ، از انباشت اکسیژن تخیّل ، به مرز انفجار می رسانند
.گاهی همه ی دنیا در این انبساط ، نقطه ی کوچکی می شود
.و قدم های من سنگین تر و سنگین تر می شوند
؛آنقدر سنگین ، که صدای شکستنم
،خواب شفیره ای را در پیله ی خود
.آشفته می سازد

2 Comments:

Anonymous Anonymous said...

در ابعاد اين عصر خاموش
من از طعم تصنيف در متن ادراك يك كوچه تنهاترم
بيا تا برايت بگويم چه اندازه تنهايي من بزرگ است
كسي نيست بيا زندگي را بدزديم

1:44 AM  
Anonymous Anonymous said...

salam.khosham omad bache ba salighyi hasti.webloge ghashangi dari.movafagh bashi

1:47 AM  

Post a Comment

<< Home