Tuesday, August 31, 2004

Flowers Garden



خیلی وقته که کوچه خیابونای حرف آبادو آب و جارو نکردم ، جایی که بی شک بیشتر اوقاتمو تو کوچه پَس کوچه هاش می گذرونم؛ رو دیواراش چیزای زیادی نوشتم.آره نوشته های دیواری روی دیوارایی که همه ی کاه و گِلِش از جنس افکار و بازتابهای ذهن خودمه ، نوشته هایی که گذشت زمان غبار فراموشی روشون نشونده. بیشتر به زخم های کهنه می مونن یا جنین های سقط شده تو شیشه های پر از الکل. افسوس تلاش های نافرجام تو حدّتِ وسواس های شخصی.همه ی اون چیزایی رو هم که تا حالا تو این بلاگ گذاشتم مطمئن باشید در نهایت اکراه بوده و سعی می کنم دوباره هم چشمم بهشون نیفته تا از این که اصلا چرا نوشته شدن پشیمون نشم. حاصل این رویه مطالب زیادیه که نوشته شدن ولی هرگز تو بلاگ نذاشتمشون: یا دیلیت شدن یا یه گوشه آرشیو شدن تا یه روزی بازنویسی بشن.آره یه روز با شروع آب و جاروی مجدّدِ کوچه پس کوچه های حرف آباد دوباره چشمم روی این دیوارا بهشون میفته و دوباره می نویسمشون. با همون وزن و حجمی که شایسته ش هستن. امیدوارم به کیفیّت واقعیشون برسن. تا بعد

0 Comments:

Post a Comment

<< Home