Sunday, June 06, 2004


و شاید دوباره پیدا کنم کیمیایی را که روزی در ژرفای نگاه تو؛ به من ارزانی شد
سخاوتمندانه ، بی آنکه بدانی خسته سواری که به سایه ی تو پناه می برد ،مسموم و مَسلول از هوای کدام برزخ چنین درمانده می تاخته است
که من یافتم ،چه خودخواه هستم که موجودی چون تو را؛ هرگز در خاطر خود آرزو نکرده ام

0 Comments:

Post a Comment

<< Home